زود برفته
ای دیر بدست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
چون آرزوی تنگدلان دیر رسیدی
چون دوستی سنگدلان زود برفتی
زآن پیش که در باغ وصال تودل من
از داغ فراق تو برآسود ،برفتی
ناگشته من از بند تو آزاد برفتی
ناکرده مرا وصل تو خشنود ، برفتی
هر روز بیفزود همی لطف تو با من
چون در دل من عشق بیفزود، برفتی