در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود
برای نخستین بار فضیلت ها و تباهی ها در همه جا شناور بودند خسته و کسل چون بیکار بودند
روزی همه فضائل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه
ناگهان ، ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثلا غایم باشک
همه از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد من چشم میگذارم من چشم میگذارم
و از آنجائیکه هیچکس نمی خواست بدنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردنند او چشم بگذارد و بدنبال آنها بگردد
وقتی بحث تفاوت میان نسل جوان امروز با نسل جوان گذشته به میان میآید، سادهترین مصداقی که از زبان پدرها و مادرها (جوانان نسل قدیم) شنیده میشود، این است که: «آن موقع بچهها جرأت نمیکردند پایشان را جلو پدر و مادر دراز کنند، اما جوانهای امروز...!»
واقعیت این است که تفاوت نسل جوان امروز و گذشته، فراتر از این مصادیق ساده است. با وجود آن که جوانان امروز در جریان بسیاری مجادلات، قدیمیها را محافظه کار میخوانند و جوانان قدیم، جوانان امروز را متهم به عصیانگری میکنند، تفاوت میان این دو نسل که از منظر جامعه شناختی کاملاً طبیعی است، عمیقتر از ظاهر ماجرا است.
خداوندا پراکندگی ما را به وسیله او جمع و گسیختگی ما را دور کن و پریشانی ها را بدو پیوست کن و کمی مان را به وسیله او زیاد کن و ذلت ما را بوسیله او تبدیل به عزت کن . فقر ما را به وسیله او جبران کن و شکاف و تفرقه ما را به او برطرف کن و سختی های ما را به وسیله او آسان کن.
خداوندا او را پناهگاه بندگان مظلومت قرار بده.
خداوندا به او سرزمین هایت را آباد کن و بندگان را زندگی (حقیقی ) ببخش.
خداوندا با حضور حضرت (ع) این گرفتاری را از این امت برطرف کن و ظهور او را برای ما نزدیک کن.